![]() |
![]() |
|
تولد روژين و رهام به خوبي و خوشي برگزار شد
عادت به گذاشتن اين جور عكسها ندارم ولي واسه احترامي كه به بچه هاي تاپيك ميذارم و دوستشون دارم يه چندتا عكس دلشون ميخواست ببيند چه خبر بوده دوستاي با معرفتم كه آن بودن و خدا را شكر نت ياري كرد آنلاين توي جشن حضور داشتن .. دوست جونا بوس واسه ذوقهاي كه از خودتون نشون دادين ميدونم دلتون ميخواست باشين ولي خوب الحمد... علم پيشرفت كرده و شما از اونور آب آنلاين ما رو داشتين .. دلم براتون تنگ شده بوسسسسس بچه هاي تاپيك كه عكس ميخواستين اينم عكس ... ولي از دستتون ناراحتم مگه نگفتم شما هم آن باشيد آنلاين نبودين ضرر كردين و تولد رو نديدن ادامه مطلب |
||
+
نوشته شده در شنبه بیستم اسفند ۱۳۹۰ساعت 13:20 توسط مامانی
|
|
![]() |
![]() |
|
رهام خواب.. من پاي كامي .. روژين كنارم در حال تي وي .. بابا جلسه ساختمان مامان پفك ميخوام بخورم .. اه روژين تو كه خوابت مياد ..چشمات به زور باز ميشه اينقدر خوابش ميومد كه نا نداشت جوابم رو بده ... چند دقيقه بعد گفتم روژين ببرمت اتاقت بخوابي ... از شدت خواب سرش رو تكون داد كه نه (عمق خواب آلودگي رو داشتين )بعد از ۵ دقيقه ديدم رفت دستشويي و اومد بيرون صورتش خيسه ... روژين مامان چي شده صورتت ؟؟ هيچي مامان شستمش تا خوابم بپره من : باباي همون موقع رسيد .. اه چرا روژين بيداره اين وقت شب ۱۰.۳۰ بود تو كه گفتي خوابش مياد من : شرمنده ديگه خوابشو پروند
اينم از مراسم پيش تولد |
||
+
نوشته شده در چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 10:22 توسط مامانی
|
|